اسکلت

استخوان بندی ، اسکلت، چهار چوب استخوانی بدن حیوان که بافتهای نرم و اعضاء را نگه می دارد

اسکلت

کالبد، اسکلت ، استخوان بندي ، ساختمان ، شالوده ، طرح ، طرح ريزي .

کالبد. اسکلت.استخوان بندي.ساختمان.شالوده.طرح .طرح ريزي

کالبد،اسکلت ،استخوان بندى ،ساختمان ،شالوده ،طرح ريزىروانشناسى : استخوان بندى

فرهنگ لغات عمومي
استخوان بندی،کالبد،طرح،طرح ریزی،ادم بسیارلاغر
فرهنگ لغات عمران و معماري
اسکلت
فرهنگ لغات مکانيک
اسکلت
فرهنگ لغات دامپزشکي
استخوانبندی، اسکلت
فرهنگ لغات پزشکي
استخوان بندی، اسکلت، چهار چوب استخوانی بدن حیوان که بافتهای نرم و اعضاء را نگه میدارد. استخوان بندی اندامهای فوقانی و تحتانی همراه با شانه و لگن. .‎appendicular s استخوان بندی محوری، اسکلت محوری، استخوانهائی که سر و تنه را میسازند. .‎axial s استخوان بندی پوستی، اسکلت پوستی، ساختمانهای پوستی سطحی که در پوست بسط پیدا میکنند و از غضروف بعمل نمی آیند. .‎dermal s استخوان بندی تنه ای، اسکلت بدنی، مجموعه استخوان بندی محوری و ضمیمه بتمام استخوانهای بدن. .‎somatic s استخوان بندی احشائی، اسکلت احشائی، عناصر سفت در احشاء یا اعضاء نرم بعضی حیوانات. .‎visceral s
فرهنگ لغات روانشناسي
استخوان بندی
فرهنگ لغات علوم سياسي
طرح کلی
فرهنگ لغات مهندسي کشاورزي
اسکلت
فرهنگ لغات علوم پايه
استخوان بندی

تربیت بدنی:
appendicualr skeleton
استخوان بندی ضمیمه ای
دامپزشکی :
appendicular skeleton
مرض سیاهی، سیاه مرض
زیست شناسی:
axial skeleton
اسکلت محوری
زیست شناسی:
axial skeleton
اسکلت محوری
تربیت بدنی:
axial skeleton
استخوان بندی محوری
زیست شناسی:
branchial skeleton
اسکلت آبششی
زیست شناسی:
calcareous skeleton
اسکلت آهکی
زیست شناسی:
calcareous skeleton
اسکلت آهکی
زمین شناسی:
calcareous skeleton
اسکلت آهکی
زیست شناسی:
carbon skeleton
اسکلت کربنی
زیست شناسی:
carbon skeleton
اسکلت کربنی
زمین شناسی:
carbonate skeleton
اسکلت کربناتی
زیست شناسی:
cartilaginous skeleton
استخوان بندی اسکلتون
زیست شناسی:
cartilaginous skeleton
استخوان بندی اسکلتون

something reduced to its minimal form(n)

Synonyms: skeleton

Hypernyms: lower limit minimum

Examples: the battalion was a mere skeleton of its former self the bare skeleton of a novel

a scandal that is kept secret(n)

Synonyms: skeleton skeleton in the closet skeleton in the cupboard

Hypernyms: outrage scandal

Examples: there must be a skeleton somewhere in that family's closet

the hard structure (bones and cartilages) that provides a frame for the body of an animal(n)

Synonyms: frame skeletal system skeleton systema skeletale

Hyponyms: endoskeleton exoskeleton

Hypernyms: system

PartHolonyms: skeletal structure

PartMeronyms: musculoskeletal system

PartMeronyms: musculoskeletal system

PartMeronyms: musculoskeletal system

the internal supporting structure that gives an artifact its shape(n)

Synonyms: frame skeletal frame skeleton underframe

Hyponyms: chassis hoop

Hypernyms: supporting structure

PartMeronyms: aircraft building edifice ship

PartMeronyms: aircraft building edifice ship

PartMeronyms: aircraft building edifice ship

Examples: the building has a steel skeleton