اسپین
چرخش
چرخیدن
چرخش
کشاندن، چرخاندن .فرفره، چرخش ( بدور خود ) ، ( دور خود ) چرخيدن ، ريسيدن ، رشتن ، تنيدن، بهدرازا
فرفره.چرخش بدور خود. دور خود چرخيدن.ريسيدن .رشتن.تنيدن.به درازاکشاندن.چرخاندن
فشردن فلز،فشردن سرد،اسپين ،چرخش توپ ،فرفره ،چرخش( بدور خود)،(دور خود )چرخيدن ،ريسيدن ،رشتن ،تنيدن ،به درازاکشاندن ،چرخاندنعلوم مهندسى : تنيدگىشيمى : اسپيننجوم : اسپينورزش : فرفره خوردن روى يک پا يا دو پاعلوم هوايى : چرخشعلوم نظامى : چرخيدن
a swift whirling motion (usually of a missile)(n)
Synonyms: spin
Hyponyms: backspin
english
side
topspin
Hypernyms: gyration
revolution
rotation
revolve quickly and repeatedly around one's own axis(v)
Synonyms: gyrate
reel
spin
spin around
whirl
Hyponyms: whirligig
Hypernyms: go around
revolve
rotate
Examples: The dervishes whirl around and around without getting dizzy
the act of rotating rapidly(n)
Synonyms: spin
twirl
twist
twisting
whirl
Hyponyms: birling
logrolling
pirouette
Hypernyms: rotary motion
rotation
Examples: he gave the crank a spin
it broke off after much twisting
stream in jets, of liquids(v)
Synonyms: spin
Hyponyms: centrifugate
centrifuge
Hypernyms: stream
well out
Examples: The creek spun its course through the woods
a short drive in a car(n)
Synonyms: spin
Hypernyms: drive
ride
Examples: he took the new car for a spin
cause to spin(v)
Synonyms: birl
spin
twirl
whirl
Hypernyms: circumvolve
rotate
Examples: spin a coin
rapid descent of an aircraft in a steep spiral(n)
Synonyms: spin
tailspin
Hypernyms: acrobatics
aerobatics
stunt flying
stunting
make up a story(v)
Synonyms: spin
Hypernyms: cook up
fabricate
invent
make up
manufacture
Examples: spin a yarn
a distinctive interpretation (especially as used by politicians to sway public opinion)(n)
Synonyms: spin
Hypernyms: interpretation
rendering
rendition
Examples: the campaign put a favorable spin on the story
form a web by making a thread(v)
Synonyms: spin
Hypernyms: create from raw material
create from raw stuff
Examples: spiders spin a fine web
work natural fibers into a thread(v)
Synonyms: spin
Hypernyms: distort
twine
twist
Examples: spin silk
twist and turn so as to give an intended interpretation(v)
Synonyms: spin
Hyponyms: sugarcoat
Hypernyms: lay out
present
represent
Examples: The President's spokesmen had to spin the story to make it less embarrassing
prolong or extend(v)
Synonyms: spin
spin out
Hypernyms: draw out
extend
prolong
protract
Examples: spin out a visit
Spin or spinning most often refers to:
موارد مصرف: بوپيواكائين براي ايجاد بيحسي موضعي و يامنطقهاي، يا اپيدورال در ناحيه كمر و يا خاجي و انسداد در ناحيه زيرعنكبوتيه و از طريق انفیلتراسيون يا انسداد عصبي در دندانپزشكي به کار میرود.
هشدار: 1- در ناراحتيهاي قلبي–عروقي به ويژه انسداد قلبي و يا شوك و يا عفونت و التهاب در محل تزريق با احتياط فراوان مصرف گردد. 2- ممكن است با مصرف اين دارو با غلظت25/0%، اعصاب بيندندهاي انسداد كامل پيدا كنند. 3- شدت انسداد حركتي، با غلظت 5/0% اين دارو براي بار اول ممكن است بيشتر از دفعات بعد باشد.
عوارض: 1- در ناراحتيهاي قلبي–عروقي به ويژه انسداد قلبي و يا شوك و يا عفونت و التهاب در محل تزريق با احتياط فراوان مصرف گردد. 2- ممكن است با مصرف اين دارو با غلظت25/0%، اعصاب بيندندهاي انسداد كامل پيدا كنند. 3- شدت انسداد حركتي، با غلظت 5/0% اين دارو براي بار اول ممكن است بيشتر از دفعات بعد باشد.
تداخل دارویی: داروهاي بتابلاکر خطر مسموميت با آن را بالا ميبرند. سايمتيدين متابوليسم اين دارو را به تأخير مياندازد و در نتيجه احتمال خطر مسموميت افزايش مييابد.
نکات: به دليل طولاني بودن زمان بيحسي بايد دقت شود كه اعضاي بيحس شده مجروح نگردند.
موارد مصرف: بوپيواكائين براي ايجاد بيحسي موضعي و يامنطقهاي، يا اپيدورال در ناحيه كمر و يا خاجي و انسداد در ناحيه زيرعنكبوتيه و از طريق انفیلتراسيون يا انسداد عصبي در دندانپزشكي به کار میرود.
هشدار: 1- در ناراحتيهاي قلبي–عروقي به ويژه انسداد قلبي و يا شوك و يا عفونت و التهاب در محل تزريق با احتياط فراوان مصرف گردد. 2- ممكن است با مصرف اين دارو با غلظت25/0%، اعصاب بيندندهاي انسداد كامل پيدا كنند. 3- شدت انسداد حركتي، با غلظت 5/0% اين دارو براي بار اول ممكن است بيشتر از دفعات بعد باشد.
عوارض: 1- در ناراحتيهاي قلبي–عروقي به ويژه انسداد قلبي و يا شوك و يا عفونت و التهاب در محل تزريق با احتياط فراوان مصرف گردد. 2- ممكن است با مصرف اين دارو با غلظت25/0%، اعصاب بيندندهاي انسداد كامل پيدا كنند. 3- شدت انسداد حركتي، با غلظت 5/0% اين دارو براي بار اول ممكن است بيشتر از دفعات بعد باشد.
تداخل دارویی: داروهاي بتابلاکر خطر مسموميت با آن را بالا ميبرند. سايمتيدين متابوليسم اين دارو را به تأخير مياندازد و در نتيجه احتمال خطر مسموميت افزايش مييابد.
نکات: به دليل طولاني بودن زمان بيحسي بايد دقت شود كه اعضاي بيحس شده مجروح نگردند.
موارد مصرف: بوپيواكائين براي ايجاد بيحسي موضعي و يامنطقهاي، يا اپيدورال در ناحيه كمر و يا خاجي و انسداد در ناحيه زيرعنكبوتيه و از طريق انفیلتراسيون يا انسداد عصبي در دندانپزشكي به کار میرود.
هشدار: 1- در ناراحتيهاي قلبي–عروقي به ويژه انسداد قلبي و يا شوك و يا عفونت و التهاب در محل تزريق با احتياط فراوان مصرف گردد. 2- ممكن است با مصرف اين دارو با غلظت25/0%، اعصاب بيندندهاي انسداد كامل پيدا كنند. 3- شدت انسداد حركتي، با غلظت 5/0% اين دارو براي بار اول ممكن است بيشتر از دفعات بعد باشد.
عوارض: 1- در ناراحتيهاي قلبي–عروقي به ويژه انسداد قلبي و يا شوك و يا عفونت و التهاب در محل تزريق با احتياط فراوان مصرف گردد. 2- ممكن است با مصرف اين دارو با غلظت25/0%، اعصاب بيندندهاي انسداد كامل پيدا كنند. 3- شدت انسداد حركتي، با غلظت 5/0% اين دارو براي بار اول ممكن است بيشتر از دفعات بعد باشد.
تداخل دارویی: داروهاي بتابلاکر خطر مسموميت با آن را بالا ميبرند. سايمتيدين متابوليسم اين دارو را به تأخير مياندازد و در نتيجه احتمال خطر مسموميت افزايش مييابد.
نکات: به دليل طولاني بودن زمان بيحسي بايد دقت شود كه اعضاي بيحس شده مجروح نگردند.