فضایی

فضایی

مکانی

مكانی

فضایی

فضائي ، فاصله‌اي .

فضايي . فاصله اي

فضايى ،فاصله اىعلوم مهندسى : فضايىروانشناسى : فضايىعلوم هوايى : سه بعدى

فرهنگ لغات عمومي
فضایی
فرهنگ لغات الکترونيک
فضایی
فرهنگ لغات مکانيک
فضایی
فرهنگ لغات پزشکي
فضایی؛ مربوط به فضا
فرهنگ لغات روانشناسي
فضایی
فرهنگ لغات فلسفه
مکانی ، فضایی
فرهنگ لغات علوم پايه
فضایی (فیزیک)

کشاورزی:
national spatial planning
برنامه ریزی آمایش سرزمین

pertaining to or involving or having the nature of space(a)

Synonyms: spacial spatial

Examples: the first dimension to concentrate on is the spatial one spatial ability spatial awareness the spatial distribution of the population

Antonyms: nonspatial