جداسازی

جداسازی

علوم مهندسى : طبقه بندىکامپيوتر : مرتب نمودن

فرهنگ لغات عمومي
جو،قسم،نوع،گونه،طور،طبقه،جور کردن،سوا کردن،دسته کردن
فرهنگ لغات رايانه
مرتب نمودن
فرهنگ لغات عمران و معماري
جداسازی
فرهنگ لغات مکانيک
طبقه بندی
فرهنگ لغات اقتصاد و بانکداري
جور کردن
فرهنگ لغات دامپزشکي
جداسازی، درجه بندی، طبقه بندی
فرهنگ لغات حسابداري
جور کردن
فرهنگ لغات مهندسي متالورژي
جور کردن
فرهنگ لغات مهندسي کشاورزي
درجه بندی

مهندسی کامپیوتر:
address table sorting
ترتیب بنید با جدول نشانی ها
مهندسی کامپیوتر:
alphabetical sorting
ترتیب بندی الفبایی
عمومی :
bubble sorting
جور کردن حبابی
مهندسی کامپیوتر:
bubble sorting
جور کردن حبابی
تربیت بدنی:
card sorting box
جعبه تنظیم کارتها
برق قدرت و مخابرات:
card sorting machine
دستگاه کارت‌آرا
دامپزشکی :
collection and sorting
دانه، ذره
عمومی :
color sorting test
آزمون دسته بندی رنگها
روانشناسی :
color sorting test
آزمون دسته بندی رنگها
دامپزشکی :
colour sorting
سطحی، قشری

an operation that segregates items into groups according to a specified criterion(n)

Synonyms: sort sorting

Hypernyms: operation

Examples: the bottleneck in mail delivery is the process of sorting

the basic cognitive process of arranging into classes or categories(n)

Synonyms: categorisation categorization classification sorting

Hyponyms: appraisal ascription assessment attribution coordination cross-classification cross-division subsumption

Hypernyms: basic cognitive process

grouping by class or kind or size(n)

Synonyms: sorting

Hyponyms: separation triage

Hypernyms: grouping