نرم شدگی
نرم کردن
نرمکن
عمل نرم کردن , نرم شدگی, شل شدگی
نرم شدگی
نرم سازی فولاد - این عمل با بازپخت یا تاب كاری بر روی فولاد به منظور كاهش سختی برای تسهیل در عملیات ماشین كاری آن صورت می گیرد.
معمارى : نرم کردن
فرهنگ لغات عمومي
نرم کردن،ملایم (تر) کردن،آهسته (تر) کردن،نرم شدن،کاستن،کم کردن از
فرهنگ لغات مکانيک
سختی گیری
فرهنگ لغات دامپزشکي
نرم کردن
فرهنگ لغات پزشکي
عمل نرم کردن، نرم شدگی، شل شدگی. نرم شدگی قرمز، نوعی استحاله مغز و نخاع. .red s نرم شدیدگی سفید، استحاله چربی ماده مغز بطوریکه منطقه آزرده کم خون و سفید میشود. .white s
فرهنگ لغات مهندسي متالورژي
نرمسازی
برق قدرت و مخابرات:
flame softening
نرمکاری شعلهای
the process of becoming softer(n)
Synonyms: softening
Hyponyms: maceration
Hypernyms: action
activity
natural action
natural process
Examples: refrigeration delayed the softening of the fruit
he observed the softening of iron by heat
having a softening or soothing effect especially to the skin(a)
Synonyms: demulcent
emollient
salving
softening
Similar: soft