سیلو

سیلو

انبار غله ، در سيلو گذاردن .

انبار غله . در سيلو گذاردن

مخزن زيرزمينى غلات و غيره ،انبار غله ،در سيلو گذاردنعلوم مهندسى : سيلومعمارى : کندو

فرهنگ لغات عمومي
سیلو،گودال بی هوا که غله یاعلف رادران انبارمی کنندتاتازه وسبزبماند
فرهنگ لغات عمران و معماري
سیلو
فرهنگ لغات مکانيک
سیلو
فرهنگ لغات دامپزشکي
انبار غله
فرهنگ لغات مهندسي متالورژي
انبار سنگهای کانی
فرهنگ لغات مهندسي کشاورزي
انبار غله

مهندسی عمران و معماری:
aerated balnding silo
سیلوی مخلوط کن دارای سیستم هوا
متالورژی:
aerated blending silo
سیلوی مخلوط‌کن دارای سیستم هوا
دامپزشکی :
baled straw silo
سیلوی بسته کاه
مهندسی عمران و معماری:
blending silo
سیلوی مخلوط کن
متالورژی:
blending silo
سیلوی مخلوط کن
مهندسی عمران و معماری:
bunk silo
سیلوی روزمینی
دامپزشکی :
bunker silo
سیلوی دیواری
کشاورزی:
bunker silo
سیلوی روزمینی

a cylindrical tower used for storing silage(n)

Synonyms: silo

Hypernyms: tower

military installation consisting of an underground structure where ballistic missiles can be stored and fired(n)

Synonyms: silo

Hypernyms: military installation

A silo is a structure for storing bulk materials.

واژه های نزدیک