آبرفتگي‌

چروك‌ خوردگي‌

چروكيدگي‌

انقباض

جمع شدگی

افت

جمع شدن

تقلیل حجم

تکیدگی

همکشیدگی

چروک

افت حجمی

كاهش فرايند محصول توليد بدليل آبرفتگي تبخير انقباض و ...

اُفت ( ما به التفاوت موجودی انبار ثبت‌شده و واقعی )

انقباض

انقباض ، چروک ، چروک خوردگي ، آب رفتگي .

انقبا­ . چروک . چروک خوردگي . اب رفتگي

افت حجمى ،افت ،وابست ،جمع شدگى ،انقباض بتن ،کاهش ،انقباض ،چروک خوردگى ،اب رفتگىعلوم مهندسى : چوروکعمران : افتمعمارى : افت بتنشيمى : انقباضزيست شناسى : چروک شدگىبازرگانى : نقصان

فرهنگ لغات عمومي
انقباض،چوروک
فرهنگ لغات عمران و معماري
جمع شدگی
فرهنگ لغات مکانيک
انقباض
فرهنگ لغات مهندسي صنايع
آبرفتگی، انقباض، کشیدگی، انقباضی
فرهنگ لغات مهندسي شيمي
انقباض
فرهنگ لغات اقتصاد و بانکداري
کاهش
فرهنگ لغات مديريت
افت
فرهنگ لغات دامپزشکي
مقدار کاهش وزن، مقدار کاهش (وزن، طول و غیره)
فرهنگ لغات حسابداري
کاهش در اثر آب رفتگی
فرهنگ لغات مهندسي متالورژي
انقباض
فرهنگ لغات مهندسي کشاورزي
انقباض
فرهنگ لغات علوم پايه
انقباض
فرهنگ لغات زيست
چروک شدگی

عمومی :
after shrinkage
انقباض مجدد
مهندسی مکانیک:
after shrinkage
انقباض مجدد
متالورژی:
axial shrinkage
نایچه
زمین شناسی:
axial shrinkage
انقباض محوری
برق قدرت و مخابرات:
bandwidth shrinkage
کاهش باند
متالورژی:
blind shrinkage
انقباض داخلی
مهندسی عمران و معماری:
carbonation shrinkage
آبرفتگی کربناتی
متالورژی:
center line shrinkage
انقباض محوری

process or result of becoming less or smaller(n)

Synonyms: shrinkage shrinking

Hyponyms: compression condensation contraction

Hypernyms: decrease drop-off lessening

Examples: the material lost 2 inches per yard in shrinkage

the amount by which something shrinks(n)

Synonyms: shrinkage

Hypernyms: decrease decrement

the act of stealing goods that are on display in a store(n)

Synonyms: shoplifting shrinkage

Hypernyms: larceny stealing theft thievery thieving

Examples: shrinkage is the retail trade's euphemism for shoplifting