این اصطلاح به طور کلی به روغن‌هایی اطلاق می‌شود که قابلیت امولسیون شدن داشته باشند.به عبارت دیگر دارای گروه‌هایی هستند که امولسیون را قوام می‌بخشند مثل فسفولیپیدها و چربی‌هایی که قدرت کوتاه‌کنندگی (shortening power) دارند.برای مثال در بیسکویت‌ها، کراکرها و محصولات دیگر بین مولکول‌های پروتئین و نشاسته قرار گرفته و شکستن آنها را آسان‌تر می‌کنند.

کوتاه شدگی

کاهش طول

کوتاه شدگی

روغن ترد کننده شيريني وغيره .

روغن ترد کننده شيريني وغيره

روغن ترد کننده شيرينى وغيرهعمران : کوتاه شدگىمعمارى : کوتاه شدگى

فرهنگ لغات عمومي
کوتاه سازی،اختصار،کره،یا روغن که برای ترد کردن کلوچه بکار برند
فرهنگ لغات الکترونيک
کوتاه سازی
فرهنگ لغات عمران و معماري
کوتاه شدگی
فرهنگ لغات مکانيک
کوتاه شدگی
فرهنگ لغات دامپزشکي
شورتنینگ، نوعی چربی
فرهنگ لغات مهندسي کشاورزي
تردشدن

تربیت بدنی:
adaptive shortening
کوتاه شدگی تطابقی
برق قدرت و مخابرات:
aerial shortening capacitor
خازن کوتاه‌سازی آنتن
مهندسی عمران و معماری:
axial shortening
کاهش طول محوری
مهندسی عمران و معماری:
axial shortening
کاهش طول محوری
زمین شناسی:
axial shortening
کوتاه شدگی محوری
عمومی :
chain shortening
کوتاه کردن زنجیری

fat such as butter or lard used in baked goods(n)

Synonyms: shortening

Hypernyms: edible fat

act of decreasing in length(n)

Synonyms: shortening

Hyponyms: abbreviation contraction cut cutting cutting off muscle contraction muscular contraction truncation

Hypernyms: decrease diminution reduction step-down

Examples: the dress needs shortening

Shortening is any fat that is a solid at room temperature and is used to make crumbly pastry and other food products.

واژه های نزدیک