کسيکه در جايي نگاه داشته يا توقيف شود

پناهنده ،سوقىعلوم نظامى : فرارى از خطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه

فرهنگ لغات عمومي
کسیکه در جایی نگاه داشته یا توقیف شود
فرهنگ لغات حقوق و فقه
کسی که در جایی نگه داشته شده و توقیف شود
فرهنگ لغات علوم سياسي
زندانی سیاسی

عمومی :
american civilian internee information
قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته از سرزمین دشمن به آمریکا
عمومی :
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان وارد شده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان

a person who is interned(n)

Synonyms: internee

Hypernyms: captive prisoner

Examples: the internees were enemy aliens and suspected terrorists

واژه های نزدیک