در هم بافته .

بهم پيچيده . درهم بافته . مشبک . پرگارجاي پرگار

بهم پيچيده ،درهم بافته ،مشبک ،پرگارجاى پرگار

فرهنگ لغات عمومي
بهم پیچیده،درهم بافته،مشبک،پرگارجای پرگار

مهندسی عمران و معماری:
interlaced fencing
حصار در هم‌بافته

having a pattern of fretwork or latticework(a)

Synonyms: fretted interlaced latticed latticelike

Similar: reticular reticulate

واژه های نزدیک