وابسته بهم بودن . بيکديگر متکي بودن ، بسته بهم بودن ، بهم موکول بودن ، مربوط بهم بودن ،
بيکديگر متکى بودن ،بهم موکول بودن ،مربوط بهم بودن ،وابسته بهم بودن
be connected(v)
Synonyms: hang together
interdepend
Hypernyms: connect
link
link up
tie
Examples: In my heart I can make the world hang together