[اَ] (اِ) خمیازه و دهان دره باشد و آن بسبب خواب یا خمار یا کاهلی بهم رسد. (برهان). آنکه دهن از هم باز شود بجمع فضلات در اجزاء یا از غلبهء خواب. (مؤید الفضلاء). گشاده شدن دهان باشد بسبب خواب یا خمار و کاهلی. خامیازه. پاسک. باسک. تثاوب. فاژ. (جهانگیری). فازه. (مؤید الفضلاء). فاژه. (جهانگیری). دهن دره. آسا. (جهانگیری). || (پسوند) مخفف آسا، بمعنی شبه و نظیر و مانند. (برهان) :

[اَ] (ع مص) دوا کردن: اسا الجرح؛ دوا کرد زخم را. (منتهی الارب). || اصلاح کردن: اسا بین القوم؛ اصلاح کرد میان قوم. (منتهی الارب). || اندوهگین شدن بر و به: اسا علیه و له.

[اُ / اِ] (ع اِ) جِ اُسوه و اِسوه.

[اَ] (ع اِ) اندوه. (منتهی الارب). حزن.

[اَ] (اِخ) یکی از قلاع حصینهء هند که آنرا یمین الدوله محمودبن سبکتکین بسال 407 ه . ق. بگشود و صاحب آن جندپال نام داشت چون محمود بقلعه درآمد و بفرمود تا آنرا خراب کردند. (ضمیمهء معجم البلدان).

[اُ] (اِخ)(1) کوهی در تِسالی و این کوه نزد شعرا شهرت دارد و امروزه آنرا کیسوو نامند. و رجوع به پِلیون شود.

[اُ] (اِخ)(1) کاردینال آرنو د... سیاستمدار فرانسوی، مولد لارُک مانیوآک، قرب اُش، سفیر هانری چهارم در روم. نامه هائی گران بها از وی بجا مانده است. (1536 - 1604م.).

[ ] (اِخ) ابن ابنا (یا ابیا) از احفاد سلیمان. او چهل ویک سال پیغمبری داشت. رجوع به فهرست مجمل التواریخ و القصص شود. خوندمیر نیز گوید: ابنا در میان بنی اسرائیل لوای ریاست افراشته در میان سبط ابن یامین و یهود مدت سه سال به ریاست گذرانید و این ابنا دست از دین موسی بازداشته بت پرست شد و بنی اسرائیل را بشیوهء ناستوده ترغیب کرد و چون ابنا رخت بزاویهء هاویه کشید پسرش آسا قائم مقام گشته بتجدید شریعت موسی پرداخت و فرقهء انام را بقبول احکام توریه دلالت کرد بسیاری از بنی اسرائیل سخن آسا را بسمع رضا شنودند و ترک عبادت اصنام کردند و برخی از مردم شام که سالک طریق ضلالت بودند از بیت المقدس بهندوستان رفته ملک آن ملک را که موسوم به زرخ بود و بپرستش ماه و آفتاب قیام میکرد بر آن داشتند که با لشکر بسیار و سپاه بیشمار متوجه بیت المقدس گردد و چون مقاومت به آن جنود نامعدود مقدور آن قوم نبود به مسجدالاقصی رفته به تضرع و زاری از حضرت باری هلاک دشمنان دین را مسئلت کرد و تیر دعا به هدف اجابت رسیده اسا بوصول مرتبهء نبوت معزز و به وعدهء ظفر و نصرت سرافراز گشته مظفر و فیروز شد و بموجب وحی آسمانی به اندک مردمی بموجب کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله (قرآن 2/249) در برابر زرخ بایستاد و زرخ جمعی از لشکریان را گفت تا ایشان را تیرباران کردند و حق سبحانه و تعالی به ملئکهء عظام فرمود تا سهام ارباب کفر و ظلام را بر ایشان رد کردند و بدین واسطه جمع کثیر از زرخ بدوزخ شتافته آن کافر متهور بترسید و اتباع خود را جمع ساخته گفت این شخص اگرچه اندک مردمی دارد اما سحر میداند و میخواهد که ما را بدان وسیله بقتل آورد. هراس او بی قیاس شده روی به وادی فرار آورد و قریب صد هزار کس از لشکریان او باقی مانده بودند در کشتی نشسته تا از آب عبور کرده به ملک خود روند و چون بمیان دریا رسیدند سفینهء حیات زرخ و اتباع به گرداب ممات فرورفته تمام هلاک شدند و اسا نیز به بیت المقدس مراجعت کرد. چون مدت بیست سال از ایالت او بگذشت بروضهء قدس خرامید. (حبیب السیر جزو1 از ج1 صص45-46).

واژه های نزدیک