[اِ تِ] (ع مص) کوتاه کردن سخن را. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سخن کوتاهترین گرفتن. (زوزنی). تلخیص. ایجاز. || اختصار سجده؛ خواندن سورهء سجده را و گذاشتن آیهء سجده را تا سجود واجب نیاید. || اختصار طریق؛ گرفتن نزدیک ترین راه را در رفتن. (منتهی الارب). راه کوتاه تر برفتن. (تاج المصادر بیهقی). راه کوتاهترین گرفتن. (زوزنی). || یک دو آیه از آخر سوره در نماز خواندن. || دور کردن زوائد را از چیزی. || آیهء سجده را جدا خواندن تا سجده کند. || عصا در دست گرفتن از بهر تکیه. (تاج المصادر بیهقی). مِخصرَه بدست گرفتن. || گرفتن تهیگاه را. دست بر تهیگاه نهادن. || از بیخ نبریدن جَزّ را: اختصر فی الجَزّ. (منتهی الارب). || اکتفاء. بسنده کردن :