[اَ] (ع اِ) جِ حُزن. غمان. هموم. اندهان. اندوهها :

[اِ] (ع مص) اندوهگین کردن. اندوهگن کردن. (تاج المصادر). || احزان در زمین و جای؛ درشت شدن. درشت گردیدن.