[اِ] (ع مص) احباط ماء رکیه؛ رفتن آب چاه و بازنیامدن. (منتهی الارب). || احباط از فلان؛ اعراض از او. (منتهی الارب). || باطل گردانیدن. باطل کردن عمل. (تاج المصادر). باطل کردن ثواب عمل: احبطه الله؛ باطل گرداناد خدای او را.