[اَ دَ] (مص) قیمت کردن. || قیمت شدن. (آنندراج). || قیمت داشتن. بها داشتن. ارزش داشتن. معادل قیمتی بودن. (شعوری). ارزش :

(اَ دَ) (مص ل.) ۱- قیمت داشتن. ۲- شایستن، لیاقت داشتن.

(مصدر لازم) [arzidan] ۱. ارزش داشتن؛ قیمت داشتن؛ بها داشتن: ♦ به نزد کهان و به نزد مهان / به آزار موری نیرزد جهان (فردوسی۲: ۲۹۱)، ♦ دنیا نیرزد آن که پریشان کنی دلی / زنهار بد مکن که نکرده‌ست عاقلی (سعدی۲: ۶۷۹). ۲. برابر بودن بهای چیزی با پولی که در ازای آن داده می‌شود. ۳. سزاوار بودن؛ لایق بودن؛ شایستن.

واژه های نزدیک