[اَ] (ع ص، اِ) جِ جِلف. مردمان فرومایه و سفله. سبک ساران. سبک مایگان: چون شب دررسید اجلاف آن عرب بر او هجوم کردند و جان عزیز او بر باد دادند و خون شریف او در خاک ریختند. (ترجمهء تاریخ یمینی). از روی حمیت دین و غیرت اسلام. جایز نمی شمرد بر آن فضایح اغضاء نمودن و بر آن اجلاف و اغمار ابقا کردن. (ترجمهء تاریخ یمینی). خردمند را که در زمرهء اجلاف سخن ببندد، شگفت مدار. (گلستان). || ستمکاران.

[اِ] (ع مص) رندیدنِ گل از سَرِ خُم.

( اَ) [ ع. ] (اِ.) جِ جلف. ۱- فرومایگان، مردمان سفله. ۲- هر چیز میان تهی.

(اسم) [عربی، جمعِ جلف] [قدیمی] [ajlāf] ۱. فرومایگان؛ مردم فرومایه. ۲. = جلف