[اَ] (ع ص، اِ) جِ جِلف. مردمان فرومایه و سفله. سبک ساران. سبک مایگان: چون شب دررسید اجلاف آن عرب بر او هجوم کردند و جان عزیز او بر باد دادند و خون شریف او در خاک ریختند. (ترجمهء تاریخ یمینی). از روی حمیت دین و غیرت اسلام. جایز نمی شمرد بر آن فضایح اغضاء نمودن و بر آن اجلاف و اغمار ابقا کردن. (ترجمهء تاریخ یمینی). خردمند را که در زمرهء اجلاف سخن ببندد، شگفت مدار. (گلستان). || ستمکاران.

[اِ] (ع مص) رندیدنِ گل از سَرِ خُم.