فرهنگ دهخدا

اسفیدباجات

[اِ] (ع اِ) جِ اسفیدباج و اسفیدباجه. لکلرک مترجم ابن البیطار ترجمهء آنرا بفرانسه بصورت ذیل آورده و میگوید: مخلوطی از گوشتهای سپید است قیمه کرده و ابازیرکرده، لیکن گمان نمیکنم اسفیدباجات آن باشد که او میگوید و گمان من این است که اسفیدباجات آشهای ساده باشد یعنی آشهای بی ترشی و ابازیر. والله اعلم. رجوع به اسفیدباج شود. و بلان مانژه(1) بگمان من جیرو است یعنی رودکانی خردکرده و سرخ کرده و ابازیرزده.