فرهنگ دهخدا

اسفیداج محروق

[اِ جِ مَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب)(1) سرنج. اسرنج. سُنج. زرقون. زنجفر. سندوقس. (برهان). اسلیقون. سلیقون.