فرهنگ دهخدا

استوربان

[اُ] (ص مرکب، اِ مرکب) معنی ترکیبی آن خداوند ستور است. (مؤید الفضلاء). ستوربان. چاروادار. کسی که پرستاری و خدمت ستور کند : و بر پشت اسب استوربانی نشاندندش. (مجمل التواریخ و القصص). || مؤلف مؤیدالفضلاء گوید: پرنده ایست که بتازیش شور گویند، کذا فی الغنیه، منقول از زفان گویا. اقول: در تاج ستوربان به معنی شور یافته نشده است و معنی ترکیب خداوند ستور است زیرا استور لغتی در ستور است و بان به معنی خداوند است چنانکه در نگاهبان و کشتی بان و دربان و غیر آن. (مؤید الفضلاء). || زن نازا و عقیم و سترون. (ناظم الاطباء). ظاهراً با استرون اشتباه شده است.