[اِ تِ حَ] (ع مص) استماحت. عطا جستن. عطا خواستن. (تاج المصادر بیهقی). عطا طلبیدن. دهش جستن. دهش. (منتهی الارب) : از او در رفوء حال و سدّ حاجت خویش معونتی خواست و بمددی از ساز و سلاح استماحتی کرد. || شفاعت خواستن. (منتهی الارب). شفاعت کردن خواستن. (تاج المصادر بیهقی).