[اِ تِ] (ع مص) غله آوردن خواستن. (منتهی الارب). از چیزی غله گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). از جایی غله گرفتن. || بکشیدن و حمل غله داشتن. بر کشانیدن غله داشتن. (منتهی الارب). || مزدوری گرفتن. || برداشتن غله: استغل المستغلات؛ ای اخذ غلتها. (منتهی الارب).