[اِ تَ] (اِ) آبگیر. (برهان). تالاب. (غیاث) (برهان): ترعه؛ دهانهء حوض و استخر. (منتهی الارب).
[اِ تَ] (اِخ)(1) اصطخر. اصطرخ. ستخر. (جهانگیری). شهری بفارس از اقلیم سوم، طول آن 79 درجه و عرض 32 درجه و آن از بزرگترین حصن های فارس و شهرها و کوره های آنست. گویند نخستین کسی که آنرا بساخت اصطخربن طهمورث پادشاه ایران بود و طهمورث نزد ایرانیان بمنزلهء آدم است. جریربن الخطفی گوید که ایرانیان و روم و عرب از فرزندان اسحاق بن ابراهیم خلیل علیه السلام اند: