[اَ مَ] (ع ص) جمل ارمک؛ شتر خاکستری رنگ. اشتر سرخ که بسیاهی زند. (مهذب الاسماء). اشتر تیره. شتری که برنگ رُمکه باشد. (منتهی الارب).
[اُ مَ] (ترکی، اِ) پشمینه ای باشد پوشیدنی. (برهان). پشمینه ای است ستبر. جامهء پشمینه. صوف :
[اَ مُ] (اِخ) جزیره ای است بدریای یمن. (منتهی الارب).
[ ] (اِخ) (ده...) موضعی است در جنوب لارستان مجاور ساحل خلیج فارس. دهی است بچهارفرسنگی میانهء شمال و مشرق چارک.