[اَ] (ع اِ) جِ ربح. (دهار). سودها. ربحها. رجوع به ربح شود.
[اِ] (ع مص) سود دادن بر متاع. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سودمند گردانیدن. (دهار). || ذبح کردن شتربچه برای مهمان. (از منتهی الارب). نحر کردن «رُبَح» برای مهمانان. (از اقرب الموارد). || دوشیدن ماده شتر بامدادان و در نیم روز. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).