[اَدْ] (ع اِ) جِ دین. (دهّار) (غیاث). کیشها: الادیان سته، واحده للرحمن و خمسه للشیطان. صواب من آنست که بر مواظبت و ملازمت اعمال خیر که زبدهء همهء ادیانست اقتصار نمایم. (کلیله و دمنه).

[اَدْ] (اِ) چاروای فربه دونده. (لغت نامهء حافظ اوبهی). چارپای دونده. (برهان قاطع). چارپای دونده را که فربه باشد گویند. ادیون. (جهانگیری).

[اِدْ دیا] (ع مص) وام گرفتن. (منتهی الارب). وام خواستن. (تاج المصادر بیهقی). || خریدن به وام. (منتهی الارب). به وام خریدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || فروختن به وام. (از اضداد است). (منتهی الارب).