[اِ] (ع مص) محکم گردانیدن. || محکم خلق کردن. محکم خلق گردانیدن. (زوزنی). || پیچیدن در جامه. درپیچیدن چیزی بجامه. || دربردن. (آنندراج). || در پرده داشتن. (آنندراج). || باریک میان شدن. || نام صنعت شعری که در کلام سوق مدعا متضمن مدعای دیگر باشد(1) چنانکه در این بیت:
[اِدْ دِ] (ع مص) اِندِماج. درآمدن در چیزی و استوار شدن در آن. (منتهی الارب). دررفتن در چیزی. || مدور گردیدن. || داخل کردن.