[اِ تِ] (ع مص) خویشتن را بچیزی بخاریدن. (زوزنی). خویشتن درمالیدن بوی. با هم خراشیدن. با هم مالیدن. (غیاث). || محتاج خاریدن شدن. || با کسی واکوشیدن. (زوزنی). با کسی کوشیدن. (تاج المصادر). کاویدن با کسی. || احتکاک در صدر؛ خلیدن در دل.