[اَ لا] (ع ن تف) جلی تر. روشن تر. (مؤید). هویداتر. (مقابل اخفی) : تعریف بأجلی. مُعرِّف از مُعرَّف اجلی باید.

[اَ لا] (ع ص) آنکه مویش از پیش سر رفته بود. || که موی هر دو جانب پیشانی وی رفته باشد. مؤنث: جَلْواء.

[اَ جَ لا] (اِخ) کوهی است در مشرق ذات الاصاد، از سرزمین شربّه. || ابن سکیت گفته: سه پشته است واقع در مبدأه النعم ثعل، در کنار جریب که به ثُعل می پیوندد و آن چراگاهی است معروف. || اصمعی گوید: بلادی است خوش و نیکو که در آنها حلی و صِلیان میروید. || پشته ای است در اعلای نجد. || و گفته اند موضعی است در طریق بصره به مکّه. (معجم البلدان).

واژه های نزدیک