[اَ] (ع ص، اِ) جِ جَلد و جِلْد و جَلید.
[اِ] (ع مص) مضطر گردانیدن. (منتهی الارب). || پَشَک زده شدن زمین و جز آن. || جلید رسیدن بقوم.