[اَ] (ع ص، اِ) جِ بکر. دوشیزگان. دختران دوشیزه. (وطواط). بکر بالکسر؛ دوشیزه، یقع علی الرجل و المرئه. (منتهی الارب). رجوع به کلمهء دوشیزه و بکر شود.
[اَ] (اِ) اَبکاره. کشت و زرع. کشاورزی. حَرْث :
[اِ] (ع مص) بشبگیر رفتن. (زوزنی). بامداد کردن و کسی را بر آن داشتن. (تاج المصادر). پگاه برخاستن. (زوزنی). پگاه خیزانیدن. وارد شدن بر آب صبحگاهان. || شتاب نمودن. || (اِ) بامداد. (مهذب الاسماء). اول روز. مقابل عَشیّ.