[اِ] (ع مص) دیدن. دیدن بچشم و به دل. رؤیت. || اعلام. دیده ور گردانیدن. || روشن و پیدا شدن.

[اَ] (ع اِ) جِ بصر. چشمها. بینائیها. دیده ها.