(اسم) ‹اسپند، سپند، اسپنج، سپنج› [esfand] ۱. ماه دوازدهم از سال خورشیدی؛ ماه سوم زمستان. ۲. (زیستشناسی) گیاهی خودرو، با گلهای سفید کوچک و دانههای ریز سیاه. ۳. (زیستشناسی) دانۀ خوشبوی این گیاه که آن را برای دفع چشمزخم در آتش میریزند: ♦ یارم سپند اگرچه بر آتش همیفکند / از بهر چشم تا نرسد مر وُرا گزند ـ او را سپند و آتش نآید همی به کار / با روی همچو آتش و با خال چون سپند (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴). ۴. [قدیمی] = اسپندارمذ