[اَ فَ تَ / تِ] (ن مف) نعت مفعولی از الفختن. اندوخته و جمع کرده. (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج). اندوخته. (فرهنگ رشیدی). گردکرده شده و جمع کرده شده. (مؤید الفضلاء). اندوخته و محصول. (ناظم الاطباء). الفخده. الفنجیده. (فرهنگ رشیدی). رجوع به الفختن و الفاختن شود :

(اَ فَ تَ) (ص مف.) اندوخته، جمع کرده.

(اسم، صفت مفعولی) [قدیمی] [alfaxte] اندوخته‌شده؛ ذخیره‌شده.