[اِ] (ع ص، اِ) مقابل. برابر. (منتهی الارب). حِذاء. روبروی. رویاروی. قِبال. تِجاه. || سبب زندگانی یا سبب فراخی عیش و افزونی آن. (منتهی الارب). || آنچه از نورد و سنگ و چرم و بوریای خرما که برای حفاظت حوض یا چاه باشد یا محل ریختن آب در حوض. (منتهی الارب). آنجا که آب در حوض رود. (مهذب الاسماء). || قرن. اَقران: فلان ازاء فلان؛ اذا کان قرناً له یقاومه. هم اِزاؤهم؛ یعنی آنها اقران ایشانند. || ازاء حرب؛ مقیم در جنگ. || ازاءِ مال؛ نگهبان شتران. (منتهی الارب). || در اِزاءِ؛ بجایِ. عوضِ. بَدلِ.

[اِ] (ع مص) مقابل و برابر شدن. (منتهی الارب). مقابله. (غیاث). برابر شدن چیزی با چیزی. (وطواط). موازات.

( اِ ) [ ع. ] (حر اض.) مقابل، برابر.