[اِ] (ع مص) پشت بدادن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). پشت دادن. (منتهی الارب). سپس رفتن. || منهزم شدن در حرب. (مؤید الفضلاء). || پشت ریش گردیدن، چنانکه در ستور. || خداوند ستور پشت ریش شدن. (تاج المصادر بیهقی). || در باد دبور درآمدن. (منتهی الارب). در باد دبور شدن. (تاج المصادر بیهقی). || بچهارشنبه سفر کردن. بسفر رفتن در روز چهارشنبه. (منتهی الارب). || پشت ریش کردن، چنانکه پالان. پشت ستور ریش کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مؤید الفضلاء) (زوزنی). || دوتا شدن گوش ناقه بسوی پشت. (منتهی الارب). || ریسمان چیزی چنان تابیدن که تابنده دست راست خود را بسوی بالا برد نه بسوی سینهء خود. || مردن. سپری شدن. || پشت دادن دولت. (مؤید الفضلاء) (غیاث). || (اِمص) بدبختی. عُسرت. عُسر. نحوست. قضای بد. برگشت کار. داهیه. سیه بختی. سیه روزی. تیره بختی. صدمه. بیدولتی. وبال. مقابل اقبال. ممالهء آن ادبیر است :
[اَ] (ع اِ) جِ دُبر و دُبُر، بمعنی آینده پس و سپس و پشت و آخر هر چیز و ازپس آینده.
( اِ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) پشت کردن، پشت به دشمن کردن و گریختن. ۲- (اِمص.) نگون بختی، بدبختی. ۳- (ص.) نگون بخت، سیه روز.
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ اقبال] [edbār] ۱. بختبرگشتگی؛ تیرهبختی؛ تیرهروزی: ♦ چون میگذرد کار چه آسان و چه سخت / واین یک دم عاریت چه ادبار و چه بخت (عنصری: ۳۱۰). ۲. (صفت) [عامیانه] کثیف. ۳. [قدیمی] پشت کردن؛ رو برگرداندن.
بدبختی، سیهروزی، شوربختی، فلاکت، مفلوکی، نکبت، نگونبختی، واپسی، بداقبال، بیاقبال، سیهروز، مدبر، نگونبخت