[اِ] (ع مص) نمودن. پیدا کردن. بیرون آوردن. (زوزنی). بیرون کردن چیزی را. آشکار کردن. اظهار. ظاهر کردن. عرض کردن. || گشادن نامه. || زر خالص گرفتن. || عزم سفر کردن.

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) بروز دادن، بیرون آوردن، آشکار کردن.

(اسم مصدر) [عربی] [ebrāz] ۱. ظاهر ساختن؛ آشکار کردن. ۲. بیرون آوردن.

افشا، برملا، بروز، فاش اشعار، اظهار، اعتراف، اعلام، اقرار، بیان، تقریر، عرض

واژه های نزدیک