فرهنگ دهخدا

اسکاندیناو

[اِ] (اِخ)(1) نام یکی از اقوام هند و اروپائی که در اروپا سکنی داشته اند و در حکم شعبه ای از ژرمانها یعنی گُتها بوده اند، و آن شامل سوئدیها، نروژیها و دانمارکیهاست. اینان از ازمنهء قدیمه در جهت شمالی اروپا یعنی سواحل بحر بالتیک اقامت داشتند. در آن دوره ها زبان اسکاندیناوی به دو شعبه منقسم میشده یکی مختص اهالی کوهستانی و دیگری مخصوص صحرانشینان بود. از شعبهء اول زبان فوق السنهء ایسلاند و نروژ و از شعبهء دوم السنهء دانمارک و سوئد نشأت یافته. زبان ایسلاند بحالت قدیمی خود باقی مانده ولی زبان نروژ تغییراتی یافته و کلماتی از السنهء دیگر اخذ کرده و در نتیجه بین دو زبانی که وقتی منشأ واحد داشته اند تفاوت نمایان مشاهده میشود و همچنین در بین السنهء سوئد و دانمارک نیز تفاوت بسیار است. با این وصف زبانهای چارگانهء مزبور بهم شباهت بسیار دارند و نیز ارتباطی نمایان با زبان آلمانی دارند. اهالی اسکاندیناوی از جملهء اقوام آریائی میباشند و از ازمنهء بسیار قدیم از آسیای وسطی باروپا کوچ کرده اند و از این رو مناسبات بسیار خویشی و قرابت اینان را با اُمم هند و اروپائی اعم از اروپائیان مانند ژرمن ها، لاتن ها و اسلاوها و مردم آسیائی مثل ایرانیان و هندیان ثابت میکند. اسکاندیناویها از زمانهای قدیمه قومی جسور و سلحشور بودند و از شکار و صید ماهی معیشت میکردند و تا اعصار و قرون اخیره از اوضاع تمدن اقوام ساکنه در جهات جنوبی اروپا آگاه نبودند و با آنان اختلاط و امتزاجی نداشتند و عادات و رسوم و سنن دیرینه در میان آنان بجا مانده بود. اساطیر قدیمهء آنان شکل غریبی دارد، چنانکه دوزخ را جائی پر برف و یخ و بهشت را محلی گرم و نرم میدانستند و اعتقاد خلل ناپذیر آنان این بود که هر کس در جنگ جان ندهد به بهشت جاویدان راه ندارد و در بستر استراحت مردن مرگی ننگ آور بود و هیچ فردی آرزوی چنین مرگی را نداشت، و جزء لاینفک عقیدهء فوق این بود که هر کس با اسلحه و اسب خود بفردوس اعلی درآید، لذا مردگان را با این دو یکجا مدفون میساختند.

واژه های نزدیک