[اِ فَ جَ] (معرب، اِ)(1) اسفنج. (منتهی الارب). بمعنی اسفنج است که ابر مرده باشد. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری). چیزی است که سرتراشان با خود میدارند و به آن آب برمیگیرند. ابر کهن. ابر مرده. رغوه الحجامین. رجوع به اسفنج شود.

[ ] (اِخ) دهی جزء دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات، 3000 گزی شمال خمین نزدیک راه شوسهء خمین به اراک. در جلگه. معتدل. سکنه 150 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، بنشن، تریاک، چغندر قند، پنبه، انگور. شغل اهالی زراعت. راه کنار شوسه است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج1 ص12).

اسفنجه (خمین)، روستایی از توابع بخش کمره شهرستان خمین در استان مرکزی ایران است.