[اِ فَ زَ / زِ] (اِ) قطونا. بزرقطونا. (محمودبن عمر). اسپرزه. اسپغول. شکم پاره. قارنی یارق. اسفیوس. سبیوس. سابوس. سپیوش. اشجاره. ختل. بخدق. فسیلیون(1). بشولیون. بنگو. حشیشه البراغیث. ینم. هروتوم. برغوثی. هریخم. ینمه. رجوع به اسپرزه شود.
(اِ فَ زِ) (اِ.) گیاهی است از تیره بارهنگها، در طب قدیم به عنوان مُسَکِّن و مسهل به کار میرفت.
(اسم) ‹اسپرزه› (زیستشناسی) [esfarze] گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانههای ریز قهوهایرنگ و لعابدار که مصرف دارویی دارد.
بارهنگ تخممرغی، اسفرزه، اسپرزه نام یک گونه از سرده ککعلفیان است. در ایران از جمله در بلندیهای بالای ۲۵۰۰ متر در استان کهگیلویه و بویراحمد میروید. در زبان بلوچی به آن دانیچک میگویند و این گیاه در بلوچستان ایران و پاکستان به وفور رشد میکند که بلوچها تخم این گیاه را جهت رفع اسهال با ماست مخلوط کرده و به خورد بیمار میدهند که بسیار مؤثر است. در منطقه پادنای شهرستان سمیرم به صورت وسیع در دشت ها و باغ ها در فصل تابستان به صورت خودرو وجود دارد. در منطقه آبپخش(استان بوشهر) نیز در فصل زمستان و بهار به وفور میروید.