[اُ طُ قُس سا] (ع اِ) جِ اسطقس. عناصر. (غیاث). عناصر اربعه. (برهان). طبایع را نیز گفته اند که آن حرارت و برودت و رطوبت و یبوست باشد. (برهان). رومیان طبایع اربعه را نیز گویند و عرب آنرا عناصر اربعه گویند. کذا فی الادات و زاد فی الشرفنامه یکی را اسطقس نامند چنانچه بتازیش عنصر و عناصر خوانند و فیها نظر. و یبوست را گویند و عناصر باد و خاک و آب و آتش را نامند پس هر دو یکی چگونه باشد و عناصر بمنزلهء جسم است و طبایع همچو جان آن. و فرق میان ایشان ظاهر است. و سطقسات بضمتین و با سین مخففه نیز در این لغتی است. (مؤید الفضلاء). هو لفظ یونانی بمعنی الاصل و تسمی العناصر الاربع التی هی الماء و الارض و الهواء و النار اسطقسات لانها اصول المرکبات التی هی الحیوانات و النباتات و المعادن. (تعریفات جرجانی). عناصر اربعه بلغت رومی. (آنندراج) : از تأثیرات حرکات شوقی آن سلسله اسطقسات اصول اربعه با تضاد امزجه و اختلاف کیفیات در یکدیگر پیوست. (تاریخ وصاف).

فرهنگ عمید

اسطقسات

(اسم) [عربی، جمعِ اسطقس] [قدیمی] [ostoqossāt] = اسطقس

عناصر چهارگانه یا عناصر اساسی یا چهار آخشیج، اشاره به آب ، هوا ، خاک و آتش در برخی از فرهنگ‌ها مانند یونان باستان عنصر دیگری به نام اثیر دارد. این عناصر برای توضیح ماهیت و پیچیدگی همه مواد از نظر مواد ساده‌تر ارائه شده‌است. فرهنگ‌های باستان در یونان باستان، مصر باستان، ایران باستان، بابل، ژاپن، تبت و هند باتان همه دارای فهرستی مشابه بوده‌اند، گاهی در زبان‌های محلی به «هوا» به‌عنوان «باد» و به عنصر پنجم به‌عنوان «باطل» اشاره می‌شود. یونانیان باستان این عناصر را عنصرهای سازندهٔ جهان می‌دانستند.