[اِ] (ع مص) تمام فراگرفتن. تمام فروگرفتن. (غیاث). تمام گرفتن. (منتهی الارب). تمام فاستدن. (تاج المصادر بیهقی). تمام فارسیدن. (زوزنی) : وقت استیفای جرایات و رسوم بر مئین و الوف فزون باشند. (جهانگشای جوینی).

فرهنگ معین

استیفاء

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) ۱- تمام فراگرفتن. ۲- طلب تمام حق را کردن. ۳- (اِ.) شغل و وظیفه مستوفی. ۴- تصفیه حساب مالیات.