[اِ تِهْ] (ع مص) سرگشته کردن. (زوزنی) (وطواط). سرگشته گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه). شیفته دل گردانیدن. || از راه بردن. بفریفتن. || طلب سرگشتگی کردن. || سرگشتگی. سرگشته شدن. || خواب مغناطیسی. تنویم مغناطیسی. خواب بندی(1). منتر.