[اِ تِ] (ع مص) فهمیدن خواستن. (منتهی الارب). مفهوم خواستن. (تاج المصادر بیهقی). مفهوم درخواستن. (زوزنی). فهمیدگی چیزی خواستن. (غیاث). دانستن خواستن. دریافتن خواستن. || مفهوم کردن. (زوزنی). || پرسش. سؤال کردن. پرسیدن :
(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص م.) طلب فهم کردن. ۲- پرسیدن. ۳- (اِمص.) پرسش.
(اسم مصدر) [عربی] [estefhām] ۱. پرسیدن. ۲. (اسم) پرسش؛ سؤال.
استطلاع، استفسار، پرسش، سوال
پرسش , سؤال , پرسيدن