[اِ تِ] (ع مص) بیان کردن خواستن. (منتهی الارب). تفسیر کردن خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). اظهار خواستن. (غیاث). طلب ابانت. || پرسیدن. (غیاث). پژوهش. || پرسش. سؤال. اقتراح. الاستفسار لغهً طلب الفسر. و عند اهل المناظره طلب بیان معنی اللفظ. و انما یسمع اذا کان فی اللفظ اجمال او غرابه. و الا فهو تعنت مفوت لفائده المناظره اذ یأتی فی کلما یفسر به لفظ و یتسلسل. هکذا فی العضدی فی بیان الاعتراضات. (کشاف اصطلاحات الفنون).

فرهنگ معین

استفسار

(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص م.)تفسیر خواستن. ۲- پرسیدن. ۳- (اِ مص.) پرسش. ۴- جستجو، تفحص.

فرهنگ عمید

استفسار

(اسم مصدر) [عربی] [estefsār] ۱. توضیح و تفسیر خواستن؛ جویا شدن؛ پرسیدن. ۲. (اسم) پرسش؛ سؤال.

استخبار، استطلاع، استفهام، اقتراح، بازجست، بازجویی، پرسش، تحقیق، تفحص، جستار، جستجو، رسیدگی، سوال

جستار , سوال