[اِ تِ تا] (ع مص) طلب فتوی کردن. فتوی خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). فتوی پرسیدن. جواب فتوی خواستن. (منتهی الارب): در این باب از اعیان علما و مشاهیر حکما استفتاء رفت همه بر آن منکر شدند. (ترجمهء تاریخ یمینی ص 352).
(اِ تِ) [ ع. ] (مص م.) فتوی خواستن.
همهپرسى , طلب فتوا كردن , پرسشنامه , رفراندم , نظرسنجى , نظرخواهى , سنجش آرا و افكار
فتوا به معنای بیان حکم اسلام به وسیلهٔ فقیه یا مفتی یا به عبارت دیگر رای عالم دینی در حکم شرعی است.