[اِ تِ] (ع مص) نگاهبانی فرمودن کردن. (تاج المصادر بیهقی). نگهبانی کردن خواستن. (زوزنی). نگاه داشتن خواستن. (منتهی الارب). استحفاظ. نگاه داشتن و حفظ از کسی خواستن. نگاهبانی از کسی طلبیدن. || نگاهبانی کردن. (منتهی الارب). || استماع و گوش دادن طلبیدن. || بشبانی گرفتن.

فرهنگ معین

استرعاء

(اِ تِ) [ ع. ] (مص م.) ۱- نگهبان خواستن. ۲- طلب توجه کردن.