[اِ تِ] (ع مص) خواستن از کسی تا خشنود کند او را. (منتهی الارب). خشنود کردن خواستن. (زوزنی). || طلب خوشنودی کردن. خواستن خشنودی کسی را. (منتهی الارب). خوشنودی خواستن. (وطواط) (غیاث). رضامندی خواستن. (غیاث). || خوشنود کردن. (تاج المصادر بیهقی). || خوشنود شدن. خوشنودی.
(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص م.)طلب خشنودی کردن. ۲- خشنود کردن. ۳- (اِمص.) خشنودی. ج. استرضاعات.