[اِ تِرْ] (ع مص) دیدن. || دانستن. || دیدن خواستن. || کنکاش خواستن از کسی. || یقال: فلان یُسْتَرأی من الرّیاء؛ کما تقول یستحق و یستعقل. (منتهی الارب).